چه توپای قشنگی ....
سلام عسلم ... پسره نازم ما من و شما و بابایی دیشب از ایذه اومدم سمته اهواز یعنی خونه خودمون ... پسرکم ...مامانی و بابایی عاشق خونن.. الان که دارم این مطالب رو واست مینویسم داری سکسکه میکنی ...خدا کنه اذیت نشی ... واااااای چه تکونایی میخوری نفسم ...امشب عروسی فروغ دختره دختر عمه ی مامانی دعوتیم و الان بابایی رفته سر کار....همین الان زنگ زد و با هم حرف زدیم و گفت که شرکت بهشون کارت هدیه داده منم گفتم واسه شما باشه عزیزم... راستی عشقم دیشب وقتی رسیدیم خونه اول رفتم سراغ توپایی که بابایی خرییده بود واست چون من هنوز ندیده بودمشون... خیلی خوشگلن ...واسه آب بازی کردنت گرفته عزیزم .... میدونم دوسشون داری ... اینم عکشه قش...
نویسنده :
مامان ساره
9:45