ارشیاارشیا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

گل پسر

حرفهای با پسرم

مرد کوچکم ارشیای من فدای قدو بالایت خوب به حرفهایم گوش کن حرفهایِ شاید تلخ و سنگینیست اما باید از همین بچگی ات برایت بگویم تا در آینده اماده باشی برای "مرد" شدن زندگی درس سختی به ادم میدهد و یکی از سخت ترین درسهایش مرد بودن است تو قرار است مرد خوبی شوی مرد خوب بودن کار سختیست مرد بودن درد داره مرد بودن واسه مرد بودن باید کوه باشی اما از جنس ابر. باید سنگ باشی اما از جنس گل اینکه قوی باشی اما مهربان صدایت پر جذبه باشد اما نه بلند اینکه باید یاد بگیری گلیم خودت را از آب بکشی بیرون و مهم تر اینکه باید تکیه گاه باشی عزیز دلم تکیه گاه بودن سخت ترین قسمت مردانگیست او...
22 ارديبهشت 1393

شیر مرد مامان ساره

سلام پسر گلم....... راستش هر چی روزها میگذرن وابستگیم به تو بیشتر میشه و حس قشنگه مادری بیشتر و بیشتر توی وجودم جاری میشه .... پسر قشنگم ....خوشبختانه زندگیمون از اون سردرگمی و به هم ریختگی اوایل تولدت خارج شده و روز به روز هم بهتر میشه خدا رو شکر. این روزها من و بابا ارش و صد البته بیشتر بابا آرش در تب بو تابه اثاث کشی و نقل مکان به خونه ی خودمون هستیم ...پا قدم خیر گل پسر امسال میریم خونه ی خودمون و از اجاره نشینی خارج میشیم انشاءالله. الان رامشیریم و بابا آرش سر کاره شما هم خوابیدین ....امشب بغل بابا جون خوابیدی ...انقدر واست لالایی خوند و راه رفت تا خوابت برد ....فردا صبح بابایی میاد دنبا...
13 ارديبهشت 1393

عکسای جدید گل پسر ...

سلام به همه دوستای خوب و عزیز و مخاطبین وبلاگ گل پسر..... و یه سلام مخصوص به گل پسرم.... اول از همه تبریک میگم به زهرا جون که بالاخره خدا جون یکی از فرشته هاشو گذاشت توی دامنش تا مامان بشه و این حس قشنگ رو تجربه کنه....تبرررررررررررررررریک. و امیدوارم همه ی اونایی که نی نی میخوان به خواستشون برسن ...آمین بالاخره بعد از مدتها من دوباره لا به لای کارای روزمره و مشغله هام یه میانبر زدم و اومدم وبلاگ گل پسرمو آپدیت کنم...البته از خواب ظهرم زدم و نی نی رو خوابوندم.... ما الان خونه مامان جون هستیم ....کلا ً زیاد میایم اینجا ....و فردا هم قراره با عمو داریوش اینا و اقا محسن اینا بریم شوشتر یه تفریحی کنیم دیگه .... ...
27 فروردين 1393

ما اوومدیم ...

سلام به گل پسر نازم که شده همه زندگی مامانیش و سلام به همه دوستای خوبم .... بعد از مدتها نظر دوست خوبم زهرا خانوم ما رو یه تکونی داد که بیایم وحداقل یه چندتا عکس از گل پسر بذاریم توی وبلاگ و خلاصه وار پیشامدهای این چند وقت رو بنویسیم ...قشنگم از موقعی که به دنیا اومدی و شدی خورشید زندگی ما اتفاقای خوب و بد زیادی افتاد که از اولش میگم ولی شرح نمیدم چون طولانی میشه ... گل پسره من همون دو روزگی زردی گرفت و دکتر گفت باید بذارینش زیر مهتابی ...ولی ما سعی کردیم با عرقجات خنک زردی رو بیاریم پایین که موفق هم شدیم و یه مهتابی هم بالای گهوارت گذاشته بودیم ...حتی یاداوریش اذیتم میکنه ....روزای سختی بود .... پسر نازم ....شیر مردم ......
11 اسفند 1392

حلول یه عشق پاک ...سلام نفسم

سلام به همه دوستای خوبم و پسر گل و عزیز تر از جونم آقا ارشیا .... الان دیگه وقتی میگم ارشیا یه تصویر ناز از یه چهره معصوم و دوست داشتنی میاد توی ذهنم که متعلق به عشقم و حلقه اتصال محکم من و آرشه .... الان دقیقاً یک ماه و بیست روز از  تولد آقا ارشیا میگذره و من اومدم که ماجرای دنیا اومدن گل قشنگمو براتون تعریف کنم ... روز 10 آذر بود که دیگه حسابی نگران شده بودیم منو بابایی ...چون دیگه چهل هفته تمام شده بود ولی هیچ خبری از دردای زایمان نبود ...من هنوز واسه رفتن به مطب دکتر دو دل بودم که بعد از نماز مغرب بابا آرش گفت حتماً باید بری دکتر که اگه دردی شروع نشد یه فکری بکنیم و شایدم سزارین کنم ....لباس پوشیدیم و رفتیم مطب د...
2 بهمن 1392

هکر آشنا...امان از دست عمو شهاب

خوشبختانه هکر آشنا بود..... ببخشید که یه چند وقت نتونستم بیام ....دوستتون دارم ....   بعد از مدتها فهمیدیم کار کاره عمو شهاب بود ....که واسه شوخی وبلاگه منو هک کرده بود.... پسورد جدید رو گرفتم و الان در خدمتتون هستم ....
2 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسر می باشد