همه چیز عوض شد ...
سلام به همه دوستای خوبه وبلاگیم و آقا ارشیای نازم ....
همونطور که دیروز گفتم نوبت دکتر داشتم و با بابایی مهربون ساعت 5:30 رفتیم سمت مطب...و خودمون رو آماده کرده بودیم که بگه پسره گلتون زود میاد بغلتون . من هم حسابی به خونه رسیده بودم و همه ی وسایلمو آماده کرده بودم ....اما !!!!
وقتی وارد اتاق شدم و وزن ، فشار خون و صدای قلب زندگیم چک شد رفتم واسه معاینه .که دکتر تشخیص زایمان طبیعی داد و من خوشحال شدم ولی گفت هنوز هیچکدوم از علائم زایمان رو نداری و بعید میدونم که تا یک هفته ی دیگه هم زایمان کنی...نمیدونی چقدر دلم گرفت ...فکر میکردم امروز فردا توی بغلمی عشقم ، قشنگم فرشته ی آسمونا ....
بعد رفتم واسه چک و چونه واسه قیمت ...آخه بهم گفت زایمان طبیعی 2500000 میگیره ...اول تخفیف خواستم که گفت چون طبیعیه و هر وقت که درد گرفتی من باید مطب و کار و زندگیم رو ول کنم و بیام واسه طبیعی تخفیف نمیدم ...بعد شروع کردم به صحبت کردن واسه قبول کردن بیمه که حداقل 1000000 رو بیمه بده که بازم گفت چون طبیعیه بیمه اذیتمون میکنه و اصلاً کوتاه نیومد ....من که دفعه ی قبل اوکی رو ازش گرفته بودم از حرفاش شوکه شدم و بعد از اینکه چند سؤال پزشکی ازش پرسیدم اومدم بیرون .
راستش کارش خیلی خیلی عالیه....و تمام مشکلات دوران بارداریمو خوب تشخیص داده بود وبدون نقص کار میکرد...ولی هزینش خیلی بالا بود ....به بابایی گفتم یه دکتره دیگه هم هست که کارش خیلی خوبه و بیمارستان فوق تخصصی هم کار میکنه .رفتیم و با اون که قبلاً هم بیمارش بودم صحبت کردم باز اون منصف تر بود هزینه هاش و برای طبیعی 1500000 میگرفت و با اون به توافق رسیدم و قرار شد نوبت بعدی برم پیش دکتر ماندانا محمودی...تاریخ 92/9/10 .
بعد با بابایی رفتیم و اون پالتویی رو که دوست داشت و خیلی هم خوشگل بود خریدیم ....نمیدونی بابا آرش چقدر خوش تیپ تر شده بود با پالتو جدیدش.مبارکت باشه بابایی مهربون که امروز پا به پای من اومدی و همیشه کنارم بودی.
حالا دیگه کارای عقب افتادمو انجام میدم و منتظرم تا دردام شروع بشه و با تمام سختیهاش نوید اومدنت رو بده وبرم بیمارستان....
دوستت داریم پسر مهربون مامان و بابا ...و بی صبرانه انتظار حضور پر از عشق و شادیتو میکشیم .